مقدمه: نگرش والدين عاملی موثر در پيشبينی، پيشگيری، کنترل و درمان اختلالات روانی است. علیرغم تحقيقات وسيع در کشورهای غربی، مطالعات اندکی در مورد دانش و نگرش مردم درباره اختلالات روانی در کشورهای غير غربی انجامشده است. هدف از انجام اين پژوهش تعيين نگرش والدين، نسبت به برخورد با اختلال روانی فرزندان بود. روش: پژوهش حاضر يک مطالعه توصيفی تحليلی است که در سال 1392 در کلينيکهای تخصصی روانپزشکی اطفال دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت. جامعه موردمطالعه والدين يا سرپرستان کودکان بودند که برای اولين بار جهت بررسی مشکلات رفتاری کودک خود به کلينيکهای تخصصی روانپزشکی اطفال مراجعه کرده يا توسط مدرسه، مراکز مشاوره يا درمانی ارجاع شده بودند. حجم نمونه 400 نفر و نمونهگيری بهصورت نمونهگيری آسان (در دسترس) بود. ابزار گرداوری دادهها در اين تحقيق، پرسشنامه جمعيت شناختی و پرسشنامه سنجش نگرش والدين بود. جهت تحليل دادهها از آمار توصيفی و آمار استنباطی استفاده شد. يافته ها: نتايج اين مطالعه نشان داد که 7/93% از والدين نگرش کاملاً مناسبی نسبت به برخورد با اختلالات روانی کودکان داشتند. بين نگرش والدين نسبت به اختلالات روانی با سطح تحصيلات (001/0>P) و وضعيت خانوادگی آنها (006/0>P) رابطه معنیدار آماری وجود داشت. در ساير متغيرها ارتباط معنیدار ديده نشد. نتيجهگيری: يافتهها نشان داد والدين نگرش کاملاً مناسبی نسبت به برخورد با اختلال روانی کودکان دارند. با توجه به نگرش والدين، میتوان بسياری از چالشهايی را که خانوادهها جهت ارجاع فرزند خود با آن روبرو بودهاند از بين برد. اين امر ضمن کمک به پيشرفت علمی و بالينی گروه درمان، حساسيت زيادتر خانوادهها را در پی گيری اختلالات رفتاری به همراه خواهد داشت